دغدغه های یک مادر برای آینده فرزندانش

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاقل» ثبت شده است

تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟

انقدر توی این تعطیلات عید، بچه ها شیرین زبونی کردن که دلم نیومد ثبت نشه. 

1. بچه ها رو بردم آتلیه ازشون عکس بگیرم واسه عید. علی دائم از خانم عکاس، درباره لوازم مختلف سوال می کرد و انصافا اون بنده خدا هم همه رو با حوصله جواب می داد. یه هو علی گفت خاله یه وسیله هم اون بیرون دیدم بیا بریم بهم بگو اون چیه. وقتی خانم عکاس خواست باهاش بره علی گفت نه خاله اون بیرون آقا هست، اول روسریت رو بپوش بعد بیا ((((((((((((((((((((((((: یعنی عاشق این امر به معروف خوشگلش شدیم (: خاله هم با خوشحالی روسری رو سرش کرد و کلی هم خندید (:

2. بچه ها رو بردم واسشون اسباب بازی بخرم واسه کوثر یه سه چرخه خوشگل انتخاب کردم و به علی هم کلی اصرار کردم که بیا واسه شما هم سه چرخه بخرم. گفت من اصلا از سه چرخه خوشم نمیاد و من عروسک های بن تن می خوام.( نزدیک یک سال بود که ازمن عروسک های بن تن می خواست و با هیچ حرفی هم قانع نشده بود که براش نخرم) بالاخره راضی شدم براش بخرم. تا پامون رو گذاشتیم توی خونه علی گفت: منم سه چرخه میخوام. من بچه م یه اصراری کردم شما نباید برای من سه چرخه می خریدید؟   ////////////:  

3. وقتی می خواستیم از شهرمون برگردیم، علی خیلی خوشگل مثل مردای بزرگ به بابام میگه: بابا حمید، به قول لالایی خدا هر اومدنی یه رفتنی داره، ما هم دیگه باید بریم (((((((((((((((: 

احساس می کنم علی خیلی بزرگ و عاقل شده و این خیلی خیلی لذت بخشه (:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
او...

3. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

گاهی با خودم فکر میکنم کاش مردم بیشتر از اینکه حرف بزنن، فکر کنن.

کاش به تبعات حرفی که میزنن فکر کنن.

کاش همه خودشونو عقل کل ندونن و بقیه رو ابله و کودن فرض نکنن.

اینجوری خیلی اتفاق ها نمی افته. 

نه دلی میشکنه 

نه چشمی پر از اشک میشه

نه جر و بحثی توی خونه ای شروع میشه 

نه بچه ای شاهد ناراحتی و عصبانیت مادر و پدرش میشه

فقط با کنترل زبانمون می تونیم جلوی خیلی اتفاقات ناگوار رو بگیریم. 

وقتشه که یاد بگیریم لازم نیست ما درباره هرررر چیزی اظهار نظر کنیم، شاید واقعا به ما ربطی نداشته باشه...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
او...