دغدغه های یک مادر برای آینده فرزندانش

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیشی کوچولو» ثبت شده است

خدا چه چیزا که به ماها نداده (:

از وقتی کوثر از خواب بیدار شده دار غر می زنه

بهش میگم مامان جون خدا بهت زبون داده که صحبت کنی

اینجوری با غر غر که من نمیفهمم چی میخوای

می گه خدا به جز زبون به من غرم داده /:

من /:

غر !:

کوثر (: 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
او...

دعوای گربه ای

هم اکنون یکی از بامزه ترین دعواهای دنیا تو خونه ما در حال اجرا هست😆😆😆😆

کوثر و علی باهم دعواشون شده که کی گربه باشه. هر دوشون میخوان گربه باشن و اون یکی صاحبش باشه😆😆😆😆 یعنی بازیاشون منو کشته

اخر به این نتیجه رسیدن هر دوتاشون گربه باشن و صاحب نداشته باشن. الانم صدای میو میو خونه رو برداشته😍😂

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
او...

اعتقاد به تناسخ

این دخترک ما اعتقاد عجیب و شدیدی به تناسخ داره.

مثلا قراره بزرگ که شد ماهی بشه یا کبوتر 

حتی مورد داشتیم میخواست بزرگ که شد عینک بشه ((((((((((((((: 

یا مثلا میگه میشه من بزرگ شدم، بابا شدم، براتون خرید کنم؟ 

اصلا اعتقاداتش منو کشته 

خیلی وقتا دیشب میریم خونه فامیل. همش میگه مامان میشه دیشب بریم خونه دایی؟

منم میگم اره مامان، حتی میتونیم دیروز بریم خونه دایی ((((((((((((((((((:


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
او...

6.پیشی

راستش حوصله م سر میره از اینکه اسم بچه ها رو سانسور کنم. میخوام از امروز اسمشونو بگم😄
معمولا وقتایی که بچه ها باهم بازی میکنن یه قسمتی از خونه تبدیل میشه به خونشون بعد میرن مسافرت بازی. اکثر مواقع هم یا به هواپیما نمیرسن یا از قطار جا میمونن خخخخ انقدرم با هیجان بازی میکنن انگار واقعا از قطار یا هواپیما جا موندن 😂😂😂
امروز اما در اقدامی بی سابقه وقتی داشتن بازی می کردن یه هو دیدم علی میگه پیشی بیا بیا اینجا برات شیر بریزم تو کاسه تو لیس بزن. کوثر هم میو میو کنان و بدو بدو دنبال شیر میومد. انقددددر صحنه خنده داری بود که فقط رفتم تو اتاق و شروع کردم به خندیدن😂😂😂😂
اخه معمولا خوششون نمیاد به بازیشون بخندم خخخ.
خوبه تو این شرایط اقتصادی و اجتماعی اقلا این خوشیا رو داریم...
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
او...